کسرا و مرغ هایش
اوضاعي ما داريم با مرغ ها اين روزا : روزاي اول خيلي ارتباط خوبي برقرار نمی كرد با اونا بعد از چند مدتي ساعت ها وقتش و با اونا ميگذرونه . يه روز بغلش ميكنه ميارتش تو خونه كنار شومينه و دوتايي ميخوابن كه گرم شن . يه روز هم ميگيرتش و با هم تي وي ميبينن . روز ديگه هم كه صبح بلند ميشه و صداي خروسه رو كه ميشنوه ميگه خروسه داره صداميزنه كه بياين تخم مرغ ها روبردارين و تخم ها رو كه برداشت زنگ ميزنه به مامان جونش و خبر تخم گذاشتن مرغا رو ميده و كلي ذوق ميكنه ( بيچاره مامانم كله ي صبح از خواب بيدارش ميكنه ) و اينكه امروز صبح بعد ازاينكه سبزي ها رو داد به مرغا ديدم مدتي گذشت و صدايي نمياد ازش گفتم نكنه درو بازكرده رفته توكوچه . رفتم تو لونه ي مرغا دیدم بعععععله آقا رفته پتويي كه ديشب تو ماشین شسته بودم و رو بند تاره خشك شده بود و آورده تو لونه مرغا و مرغ بيچاره هم به زور كرده زير پتو كه باهم بخوابن و سردش نشه . اي خدااااا چه عشقي ميكنه با مرغاش . سرتاپاش هم گلي و كاهي بود اما بازم حاضرنبود بياد توخونه و هي مرغه رو مي گرفت كمي فشارش ميده از رو كمرش كه بشينه و كلي نازش ميكنه و كمي هم تاجش و ميكشه بعد هم صورتش و ميكشه به پرهاي مرغه و ميگه : عزييييزم چه قدر نرمي!!!!
فداي توعشق من .
روزی چند بار میره چک میکنه ببینه تخم نذاشتن ؟ و بعد هم میره یکی از اونا رو زیر بغل میزنه و میاره کلی نازش میکنه و باهم برنامه ی کنسرتها رو میبینن . جالبیش اینه که مرغه یه ساعت هم بگذره جیکش در نمیاد .
از بیرون برگشته بودیم و پشت پنجره نشست و ..
گفتگوی کسرا و مرغ هایش :
کسرا : سلام مرغااا من برگشتم !!
مرغ ها : قدقدقدقد
کسرا : ببخشید این توپم و میدی یادم رفته بود !!
مرغ ها : قدقدقدقد
کسرا : تخم گذاشتین ؟ نذاشتین ؟ من گشنمه هااا !!!!
یکی از شیوه های آموزشی ( رجیو ) اینکه با کودک یه فرایندی رو بررسی کنیم و نتیجه هاش رو ببینیم حالا هر چه قدر طول بکشه این فراینده مشکلی نداره مثل کاشت دانه در گلدان تا سبز شدن اون گیاه یا هم تخم گذاشتن مرغ تا جوجه شدن اونا شاید چند ماه طول بکشه اما عالیه برای رشد و درک و فهم کودک ما قبل از عید مراحل سبزه کاشتن رو انجام دادیم با عکس که در پست های آینده میزارمشون . و حالا داریم تخم ها رو با نظارت کسرا جمع میکنیم و مراحلی که به جوجه شدن ختم میشه رو میبینیم و در موردش صحبت میکنیم و نقاشی اون رو هم میکشیم .