ماجراهای دوهفته ی بعد از عید
بعداز عیدکسراکوچولوم سرماخوردگی شدیدی گرفت که البته بخش بزرگی از پروسه سرماخوردگی مربوط به گرفتگی بینیش بود که یادگاری اسفندسال قبل بود.
رفتن پیش متخصصین اطفال و دارو درمان آنها افاقه ای نکرد. شب ها خیلی بد می خوابید وبه راحتی نمی تونست نفس بکشه و بارها بارها ازخواب بیدار می شد وگریه می کرد و تا دم دمای صبح بود که دیگه از خستگی خوابش می گرفت مرطوب نگه داشتن اتاق با دستگاه بخور و حمام آب سرد وگرم و ...هیچ اثری از بهبودی نبود. تا اینکه تصمیم گرفتیم پیش متخصص گوش حلق بینی ببریمش و دو روز بعد با شربت و قطره ای که جناب دکتر کاویانی تجویز کردند مشکل گرفتگی بینی حل شد اما پزشک محترم تشخیص بر بزرگی لوزه سوم دادند که گفتند اگر با داروها حل نشد باید فکردیگری به حالش بکنیم شاید هم عمل و ...( مشکلی که بسیاری از پزشک های محترم در ایران دارند اینکه بسیارکم حوصله تشریف دارند و اینکه بخوای بیشتر از دوسه تا سوال از محضرمبارکشون بپرسی از مطب بیرونت می کنند)که این قصه سر دراز دارد...
خدارو شکر فعلا همه جی خوبه و امیدوارم لوزه ی محترمشون به اندازه ی نرمال برسه و نخوادکوچولوی من عذاب بیمارستان ها رو بکشه
طی این دوهفته گذشته که پسرکوچولوم بسیار بهانه گیر شده بود ما هم همه جوره اونو سرگرم میکردیم تا ایام به کامش باشد .
در ادامه مطلب عکس ها شو گذاشتم...
بازی های ابتکاری داداش متین که با تشک ها و پتو ها سرسره درست کرده بود برای کم کردن بهانه گیری های کسرا ...حال بماند که جمع کردن این همه تشک و پتو با خودم بود
با نظارت کامل داداشی
و تنهایی ...
خرسی ها هم مامور شده بودند از جلو محافظت کنند
بازی بسیار هیچان انگیز و شادی آوری بود که دو ساعتی مشغول بودند
سی دی کنسرت هایی که بسیار زیاد به آنها علاقه منده و ظرف دیزی پز مادربزرگ مهربانم که به یادگار نگه داشته ام این روزها پسرکم به جای تنبک استفاده ی زیادی از آن می کند
عزیزم با اون چهره ی دوست داشتنی ات عاشقتم
و غذا دادن به مورچه ها ی تو حیاط
به دنبال پیدا کردن لانه مورچه
نون ها رو پودر می کنیم
پیشنهاد به مامان در امور خیریه
البته بچه های ساختمون هم سهمی و لذتی در این امر خیر بردند که از همه عکس نگرفتیم و به دختر نگهبان که پا به پای ما همه جا می اومد وکسرا اونو دوست خطاب می کرد اکتفا کردیم
قربون اون دستای کوچولوت برم چه لذتی بردن مورچه ها خوراکی هاشون و از دست جیگری مثل تو خوردند
بعد نوشت : در پست های آینده از بازیهامون می گیم و می نویسیم و عکس می گذاریم و ...