تولدت مبارک عزیییییییییزم
اينم چند تا از عكسهاي تولد سه سالگي عشق مامان از يك ماه پيش هرجايي تولد بود ميگفت تولد منه و لحظه شماري ميكرد براي تولدش . عاشق فوت كردن شمع هاش بود براي همين چند بار روشن كرديم تا خاموش كنه و براي خودش دست بزنه . بادكنهاش و باد كرديم و بعدش هم كلي بازي كرد با اونا و يك هفته هم هست كه به همه ميگه تولد منه و سه سالمه . با انگشتاش هم عدد سه رو نشون ميده . خوب بچه ها روز به روز بزرگ تر ميشن و من دل نگراني هايم در مورد آينده ي اونها هر روز بيشترميشه مادر كه باشي ....
مادر بودن یعنی لبخند زدن وقتی که غمگینی، قوی بودن وقتی که می ترسی، سرسخت بودن وقتی که شکسته ای. مادر بودن یعنی بودن و حضور داشتنی همیشگی، ابدی و پولادین. اینکه بدانی از همان لحظه ای که او از تو جدا می شود عهدی ناگفته بسته می شود که تو تا ابد بلاگردان انسان دیگری باشی. آگاه باشی که چطور این پیمان هولناک را تو را هنگام به دنیا آوردن آن موجود دیگر با خون خود انگشت می زنی. بگویم که کلمه مادر هم-بنیان ایمان است. مادر یعنی «مومن به فرزند»، گیریم نابجا. گیریم اغراق آمیز. گیریم بی دلیل! وقتی مادری حتی حق نداری فکر کنی که عشق و ایمانت حقیقی و راستین هست یا نه. فکر کنی که آیا این موجود انسانی ارزش فداکاری ها و بلاگردانی هایت را دارد یا نه. که آیا این همان کودکی است که همیشه آرزوی داشتنش را داشته ای یا نه. مادر بودن یعنی هرشب و هرروز با خدایت نجوا کنی که: «پروردگارا از تو سپاسگزارم که مادر فرزند خودم، مادر همین موجود هستم»، در حالی که جز چند ژن روی کروماتید ها ذره ای در انتخاب چگونگی او نقش نداشته ای.
تو حق نداری شک کنی که آیا واقعا این تویی که زیباترین و دوست داشتنی ترین و بی نظیرترین موجود جهان را در بطن خود پرورده ای. وقتی مادری باید ایمان داشته باشی که قلمی بوده ای که نقاش ازل برای پدید آوردن «شاهکار» دوران تو را برگزیده است. مادر بودن مثل گزاردن نمازی است بر قبله بشریت که هیچ تیر و ترکشی نتواند از بر تمرکز و خلوص آن خللی وارد کند( و شاید طنزآلود ترین/ تلخ ترین بخش این ملودارم سترگ انسانی این باشد که هرگز ذره ای از غریزه را در روند آن ندیده ام و هرچه هست اراده هست و خواست هست و آگاهی).
دلم می خواهد به او بگویم، که مادر بودن به هیچ جنبه ای از جنبه های انسانیت شبیه نیست، که نوعی دیوانگی است. که مادر بودن از تو موجود دیگری می سازد بی شک ماورای آنچه که بوده ای که مجبورت می کند به بزرگ بودن و سترگ بودن و دیوانه بودن و عاشق بودن و مومن بودن، حتی اگر واقعا نباشی. که مادر بودن تو را کاملا از چگونگی فرزندت بی نیاز می کند، چون هرچقدر که او بتواند به تو تکیه کند و بار چگونگی اش را از سر وا کند، تو هرگز اجازه نداری ذره ای به توانایی ها و دارایی های درونی او شک کنی، حق نداری کنارش نباشی، حق نداری به او کافر شوی، حق نداری رو ترش کنی، نخواهی، یا بگویی که نمی توانی!
مادر که باشی باید خیلی مراقب خودتو رفتار و گفتار و کردارت باشی. مادر که باشی بزرگ میشی پله به پله با بچت بزرگ میشی. مادر که باشی مدام دلت می تپه واسه بچت.
و عکس ها ...