تابستان امسال
تابستان امسال نیز رو به اتمام است و مهرماه با همه ی دغدغه هایش بزودی شروع می شود . تفریحات امسالمان نیز کنسل شد . برایم تابستان خوبی نبود و برای پسرانم نیز . متین کلاس شطرنجش رو دوهفته ای هست تعطیل کرده و قرار است بزودی در جای بهتری ثبت نام بشه ( مدرسه ی شطرنج ) . کلاس دف همچنان ادامه داره و علاوه بر یکشنبه ها روزهای جمعه نیز برای تمرین کنسرتی که احتمالا مهرماه باشه آماده میشه . منتظره که دوران دف نوازیش تموم بشه و بره ساز بعدی تمبک . کسرا هم هنگام شروع کلاس متین با او به کلاس میره و روی صندلی خیلی آرام می نشیند و با آموزشهای مربی دقت می کند و بعد هم از تمبکی که اونجاست ضربهای زیبایی که در مفزش حک کرده می نوازد. مربی اصرار دارد که چون زیاد علاقه مند است برایش تمبک کوچکی بگیریم و به کلاس بفرستیمش اما به نظرم عجله نکنیم و تا حدود چهارسالگی صبرکنیم تا دلزده نشود.
هردو عمه ی بچه ها زهرا و حمیده جون هم با فاصله ی دوماه به خانه ی بخت رفتند .آرزوی بهترین ها برایشان
چند وقت پیش به دلیل علاقه ی کسرا به بادکنک یه بسته گرفتم تا با آنها بازی کند . بازی هیجان انگیزی هست مخصوصا اگر با متین بازی کنند یک ساعتی مشغولند. اون روز هم به پیشنهاد متین که مامان بیا بازی . از مبل ها برای دروازه استفاده کردیم در سه ست ٢٥ تایی که کی بیشتر با دست گل رو وارد دروازه که همون مبل هست می کند. خیلی عالی بود و هیجان انگیز
بعد هم من و کسرا با مازیک روی بادکنک هایمان نقاشی کشیدیم که این هم برای کسرا بسیار جالب بود و اورا سرگرم کرد