پسر ورزشکار من

علاقه متين به ورزش روز به روز بيشتر ميشه واين رو تو اصرارش بر رفتن به كلاسهاي ورزشي بخوبي ميشه ديد. دو سالي هست كه تابستوناش مدرسه ي فوتبال ميره ولي بخاطر موقعيت مدرسه ( چرخشي بودن ) نميتونه بقيه ي سال و ادامه بده . تومدرسه دو زنگ رو اختصاص دادن به ورزش كه من فكر ميكردم بايد براي بچه ها خسته كننده باشه يا نتونن رو درساشون متمركز بشن اما خانم معلمش گفت بچه ها اگر تمام روز هم ورزش داشتند بازم انرژي اضافي براي كارهاي ديگه رو دارند والبته حق داشت .

 روزي كه فرداش ورزش داره مدام ابراز خوشحالي ميكنه وتوپ يه لحظه هم از پاش جدانميشه وميگه ميخوايم بپوكونيمشون ( اصطلاح متين) . به دروازه بانی هم علاقه منده وگاهی به درخواست هم تیمی هاش تو دروازه می ایسته .خلاصه اينكه تو خونه از وسايل دكوري و گل وگلدون هيچ خبري نيست اولش بخاطر دستكاري هاي كسرا بعد هم پسرك فوتباليست ما. فکرکنم اينجوري كه داره پيش ميره بايد كم كم تلويزيون و مبل و صندلي ها رو هم جمع كنيم و خونه روبه زمين فوتبال تبدیل كنيم . تا چند وقت ديگه داد همسايه ها فکرکنم در بياد . چه كنيم كه پسرداري هم عالميه واسه خودش . منم و سه آقاي فوتبال دوست . بعضي روزها به عنوان دروازه بان مي ايستم و پدر وپسران پا به توپ حمله ميكنند . مگه حالا خسته ميشن !...

متين تو مدرسه جزء منتخبين فوتباله وهراز گاهي با مدارس ديگه تو گروه سني خودشون مسابقه داره و وقتي مياد خونه از گلهايي كه زده باشور وهيجان تعريف ميكنه. اگه يه مدرسه فوتبال باتجربه وعالي پيدا كرديم كه با شيفت مدرسه اش جور در بياد ثبت نامش می کنیم . علاوه بر عشق فوتبالي بودن اصرار بر كلاس شنا رفتن داشت كه حدود دوماهي هم ميشه كلاسهاي شنا ميره و پيشرفت خيلي خوبي داشته وبراحتي در چهارمتري شنا ميكنه . مواقعي كه كلاس داره اين خودشه كه با باباش هماهنگ ميكنه براي رفتن به كلاس واگه باباش بهش بگه امروز نمي تونم ببرمت كه ديگه عزا گرفته ، غصه وگريه و مخلفاتش...

 خيلي مقيد به اينه كه به موقع برسه به كلاس تا مربيش ازش راضي باشه تو درسهاش هم همينطوره بايد اگه شده تا آخر شب هم طول بكشه حتما تمومش كنه. روزهاي جمعه هم با باباش كوه تشريف دارند . واين برنامه ثابت آخرهفته شون هست وبازم اين خودشه كه هماهنگي رفتن به كوه رو با پسرعموها ودوستش داره که گروهی برن وبعضي از صبح هاي جمعه ساعت ٥ صبح باباش رو بيدار ميكنه براي رفتن به كوه و باباي بيچاره رو يه صبح جمعه اي هم نميگذاره بخوابه .

خلاصه عشق ورزشي پسرك ما در حد تيم مليه !!! البته كلاس شطرنج هم ميره كه در پست هاي بعدي خواهم نوشت .