متين جان متولد ٢٤ ارديبهشت ١٣٨١ و كسرا جانمتين جان متولد ٢٤ ارديبهشت ١٣٨١ و كسرا جان، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 1 روز سن داره

پسران من

آروم کردن مامان

شاهزاده کوچولوی من وقتی می بینه مامان توخودشه و دپرسه میگه : آروم باش مامان  یا خوشحال باش مامان  یا دوستی ؟!!  که اگه بگم نه میگه : دوس باااااااااااااش دوس باااااااااااااش و تا اینکه بغلش کنم یا بخندم ادامه میده . اینم شیوه ی آروم کردن عشششق من . ...
27 آبان 1391

شیرین زبون من !

تو آشپزخونه بودم . صدام میزنه : مامان بیااااا من : کجا بیام مامان میگه : بیا اتاق آبی !! ( اتاق داداش متین ) داشت بدو بدو میکرد و خورد زمین بعد هم به من نگاه کرد و گفت : اوتادم ( افتادم ) ! گفتم : اشکال نداره عزیزم پاشو! بلند شد وگفت : پاشیدم ( پاشدم )   بازم یه روز دیگه که خورده بود زمین و این دفعه رو کیف خرسیش افتاده بود و قفسه ی سینه ش زخمی شده بود و اونم داشت گریه میکرد . چسب زدم و بغلش کردم با ناراجتی زخمش و نگاه می کردم . صورتم و با دو تا دست کوچولوش گرفت و گفت اوب میشه مامان ! ( خوب میشه )       مهمونمون نسیم کوچولو دختر عمو حسین بود. پنج دقیقه بعد رفت و کتاب کلاغ پر مزینانی رو آورد و شر...
23 آبان 1391

ًًًًباروووون ً

  پنجره را باز کن ...و از این هوای مطبوع بارانی لذت ببر ... خوشبختانه ...باران ...ارث پدر هیچکس نیست ... !! " حسین پناهی "
15 آبان 1391

دوست دارم های کسرایی

این روزها شاهزاده کوچولوم زیاد از جمله ی " دوست دارم " و " دوست ندارم " استفاده می کند و خیلی هم قاطعانه اینو میگه . مثلا اگه دو نوع مربا باشه سیب و آلبالو میگه : سیب دوست ندارم اینو ( آلبالو ) دوست دارم.!! یا لباسهای مورد علاقه اش رو میاره و میگه این دوست دارم و اونو دوست ندارم!! یا تو ماشین اگه باشیم و سی دی پاپ اگه بخونه زود سی دی و در می آره ( چون علاقه ای به این نوع آهنگ ها هم نداره ) و سی دی مثلا سالار عقیلی و میزاره بعد هم میگه این و دوست دارم!! حتی نوع شیری که برای خونه می خریم صورتی ( کم چرب ) و آبی ( پرچرب ) میگه آبی دوست دارم و یوتی ( صورتی ) دوست ندارم!! دوست دارم هایش برای انتخاب کتابهایش - پتوی موقع خوابش- نوع ...
9 آبان 1391

کاردستی با مفهوم بلند و کوتاه

این کارمون مال چند وقت پیشه و ایشالا که ادامه داشته باشه . خوب با هم زیاد بازی می کنیم اما اینکه بخوام از همه ی اونا عکس بگیرم و بزارم وقت زیادی میبره          طبق معمول روال کارمون قبل از شروع هرکاری وسایل رو میدم تا باهاش انس بگیره . شاهزاده ی من هم قیچی رو برداشت شروع به تکه تکه کردن کاغذ ها کرد         کاغذ ها رو با کمک همدیگه به بلند و کوتاه قیچی کردیم و بقیه ی کار رو دیگه خودش انجام داد فقط من میگفتم سبز بلند . اونم برمی داشت و چسب می زد ومی چسبوند بعد میگفتم قرمز کوتاه . به همین منوال تا آخر .          &...
9 آبان 1391

بچه مدرسه ای مااااااااا

مهرماه هم به پایان رسید و شاهزاده متین که امسال من سرویس مدرسه و کلاسهای دیگرش شدم خوش و خرم پشت ماشین می خوابد یا با شاهزاده کوچولو در حال بازی ست تو این مسیرها . البته رانندگی خودم هم بهتر می شود!!! شاهزاده کوچولو هم تو ماشین آهنگ های مورد علاقه اش رو گوش میده ( همان سنتی ها را ) چون اگر سی دی رو عوض کنم و مثلا پاپ بزارم خیلی سریع میگه : این دوست ندارم و سی دی رو تعویض میکنه و اونوقت میگه : این دوست دارم. معلم امسال شاهزاده متین خانم شاه امیری هستند که سالهای قبل رو مدارس راهنمایی بودند به عنوان دبیر ادبیات . برای همین هم روزهای دوشنبه رو خانم معلم دیگری که رشته ی ریاضی ست رو جای خودش آورده که سه زنگ پشت سر هم ریاضی با بچه ها کارک...
1 آبان 1391

دلتنگي

گاه دلتنگ می شوم دلتنگ تر از همه ی دلتنگی ها گوشه ای می نشینم و حسرت ها را می شمارم و باختن ها را و صدای شکستنها را و وجدانم را محاکمه می کنم! من کدامین قلب را شکستم و کدامین امید را نا امید کردم و کدامین احساس را له کردم و کدامین خواهش را نشنیدم و به کدام دلتنگی خندیدم که این چنین دلتنگم؟!!
29 مهر 1391

تابستان امسال

تابستان امسال نیز رو به اتمام است و مهرماه با همه ی دغدغه هایش بزودی شروع می شود . تفریحات امسالمان نیز کنسل شد . برایم تابستان خوبی نبود و برای پسرانم نیز . متین کلاس شطرنجش رو دوهفته ای هست تعطیل کرده و قرار است بزودی در جای بهتری ثبت نام بشه ( مدرسه ی شطرنج ) . کلاس دف همچنان ادامه داره و علاوه بر یکشنبه ها روزهای جمعه نیز برای تمرین کنسرتی که احتمالا مهرماه باشه آماده میشه . منتظره که دوران دف نوازیش تموم بشه و بره ساز بعدی تمبک . کسرا هم هنگام شروع کلاس متین با او به کلاس میره و روی صندلی خیلی آرام می نشیند و با آموزشهای مربی دقت می کند و بعد هم از تمبکی که اونجاست ضربهای زیبایی که در مفزش حک کرده می نوازد. مربی اصرار دارد که چون زیاد ...
20 شهريور 1391

نامه ی پروردگار

  نامه ای از سوی پروردگار به همه انسان ها   سوگند  به  روز  وقتی  نور می گیرد  و به شب  وقتی آرام  می گیرد که من نه تو را رها  کرد ه‌ام و نه با  تو دشمنی کرده‌ام( ضحی 1-2) افسوس که هر کس را به تو فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم او را که مرا به سخره گرفتی. (یس 30)  و هیچ پیامی از پیام هایم به تو مرسید مگر از آن روی گردانیدی.(انعام 4) و با خشم رفتی و فکر کردی هرگز بر تو  قدرتی نداشته ام(انبیا 87) و  مرا به مبارزه طلبیدی و چنان متوهم  شدی که گمان بردی  خودت بر همه چیز  قدرت داری. (یونس 24) ...
20 مرداد 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پسران من می باشد