اندر حکایت های پسرم متین
آقا متین گل که با پایان مدرسه و کارنامه ی خوبی که گرفت هر روزش رو تقریبا با بچه های ساختمون فوتبال بازی راه انداختند+ بازیهای دیگه . PSP هم دیگه راه افتاده و البته بازم از نوع فوتبالیش . کلاس دف همچنان پابرجاست و قراره دو سه هفته ی دیگه کنسرت برگزار کنند ( عکس هاش و درصورت برگزاری می گذارم ) .
کلاس های شطرنجش هم به کندی پیش میره با این که یک سال و نیم هست داره میره تازه مدرک مقدماتی بهش دادند درصورتی که گفته بودند آخر فروردین وارد دوره ی پیشرفته میشه . راضی نیستم و اگه بتونم کلاسش و عوض میکنم.
کلاس فوتبال همین روزها ثبت نام میشه البته خودش میگه فوتسال که سالنش هم نزدیک خونه ست. تا ببینیم چی میشه
دیروز ازم اجازه گرفت که بره خونه دوستش طبقه پایین برای بازیهای کامپیوتری . یه روز درمیون باهم قرار گذاشتندکه خونه ی همدیگه برن. گفتم نیم ساعت . کمی فکر کرد وگفت نه نمیرم نیم ساعت امروز و پس انداز میکنم تا با نیم ساعت فردا بشه یک ساعت
من :
هفته ی گذشته با باباش رفتند کنسرت گروه گوران و کلی ازدف زدن یکی از اعضاء گروه خوشش اومده بود که سرعت دستش تو ایران تکه و باهاشون عکس گرفته بود.
اینم از عکس ها